پیش از تأسیس ایفا، بنیانگذار ما به صورت داوطلبانه با یک خیریه کوچک همکاری میکرد. آن خیریه، همچون بسیاری از نهادهای مشابه، دستورکارهای مشخصی داشت: کمک معیشتی، پرداخت بخشی از اجاره، ساخت خانه و مدرسه، تأمین هزینههای درمان و آموزش و سایر حمایتهای مشابه.
سه سال از این تجربه گذشت و در این مدت تعداد خانوادههای تحت پوشش تقریباً ده برابر شد. اما نکتهای نگرانکننده در میان بود: با وجود همهی حمایتها، هیچیک از آن خانوادهها نتوانستند به استقلال مالی برسند و همچنان درگیر فقر باقی ماندند.
اینجا بود که پرسش بنیادینی شکل گرفت: این نوع کمکها تا کجا باید ادامه یابد؟ وقتی فردی درمان میشود، یا خانهای برایش ساخته میشود، یا مدتی کمک معیشتی دریافت میکند، آیا فقر او از بین میرود؟ آیا پس از این حمایتها میتواند روی پای خود بایستد و برای خانوادهاش آیندهای پایدار بسازد؟
داستان ایفا از همین نگاه ریشهای آغاز شد؛ از جستوجوی پاسخی به این پرسش که چگونه میتوان فرصت و فضایی فراهم کرد تا هر فرد، با تکیه بر تواناییهای خود، زندگی و آیندهای مطمئن برای خانوادهاش بسازد. چگونه میتوان شرایطی ایجاد کرد که افراد از چرخهی فقر بیرون بیایند و مسیر درآمدی پایدار برای خود ایجاد کنند؟
بر همین اساس بود که جرقهی یک کار نو، همراستا با نمونهها و تجربههای روز جهانی، زده شد؛ مسیری که تا امروز ادامه یافته و هر روز گسترش بیشتری مییابد.